امیر المومنین علی(ع) می فرمایند:
«اوّل الدین معرفته و کمال معرفته التصدیق به وکمال التصدیق به توحیده و کمال توحیده الاخلاص له و کمال الاخلاص له نفى الصفات عنه ، لشهادة کل صفة انها غیرالموصوف و شهادة کل موصوف انّه غیر الصفة »
واما نمونه ای از کلام عرفا و فلاسفه:
در "الهىنامه" آمده است:
صمد تویى که جز تو پرى نیست، و تو همهاى که صمدى.(1)
رساله "وحدت از دیدگاه عارف و حکیم" به نقل از "ابن عربى" مىنویسد:
إن الحقّ المنزّه هو الخلق المشبّه.(2)
نیز اهل عرفان مىگویند:
واجب الوجود کلّ الأشیاء، لا یخرج عنه شیء من الأشیاء.(3)
و مىگویند:
هو وجود الأشیاء کلّها.(4)
و مىگویند:
سبحان من أظهر الأشیاء وهو عینها.(5)
و مىگویند:
من عرف نفسه بهذه المعرفة فقد عرف ربّه، فإنّه على صورة خلقه، بل هو عین هویّته وحقیقته.(6)
(1). حسن زاده، حسن: الهى نامه، 49
(2) . حسن زاده، حسن: وحدت از دیدگاه عارف و حکیم، 76
(3). حسن زاده، حسن: وحدت از دیدگاه عارف و حکیم، 2 / 368
(4). ملاصدرا: شرح اصول کافى، شرح حدیثِ اول از باب اول
(5). ابن عربى: فتوحات، 2 / 459
(6). ابن عربى، فصوص الحکم، الفص الشعیبیّ: 286
بدیهى است ابن عربى هرگز نمىتواند انحرافات خود را به حوزه و کرسى درس اساتید شیعه القا کند، واسطه مىخواهد، واسطهاى که در کسوت تشیع بگوید:
لیس فى دار الوجود غیره دیار... کل ما ندرکه فهو وجود الحق فی أعیان الممکنات... فالعالم متوهّم ما له وجود حقیقی، فهذا حکایة ما ذهب إلیه العرفاء الإلهیون والأولیاء المحققون... فانکشف حقیقة ما علیه أهل الکشف والشهود کالشیخین العربی و تلمیذه صدر الدین القونوی.
دریغ که در این هنگامه هجوم بدعتها، و بىتفاوتى در مقابل تحریفات، پیوسته تحت عنوان فریبنده و دور از واقعیتِ "دفاع از عقل و برهان"! مکتبِ خلاف عقل و برهانِ فلسفه و عرفان را ترویج مىکنیم، و بدین وسیله نور مکتب اهل بیت علیهمالسلام را خاموش کرده، همه حقایق برهانى و مسلّم مکتب ایشان را بر اساس مشربهاى فلسفى و عرفانى تأویل مىنماییم. آنقدر مطالب بىمحتواى اهل فلسفه و عرفان را تحت شعارهاى فریبنده تکرار کرده، به افاده و استفاده نشستهایم که تماماً به آنها خو گرفته، اصلاً احتمال خلاف آن را نمىدهیم و در سخن هیچ منتقدى تأمل نمىنماییم، تا آنجا که هر کس را که بر خلاف جدولبندى فکرى ما سخن بگوید بدون تامّل رمى به جهالت و نفهمى مىکنیم!
آرى بلاى بزرگ عقل و دین و معارف برهانی ما تصوف و عرفان است، اما نه تصوف قلندر و کشکول و تبرزین، که آن بلاى حوزه ما نیست، بلاى حوزه ما دور انداختن معارف مسلم و برهانى امامان نورآفرین علیهمالسلام، و أصحاب و علماى راستین مکتب آنها، و بىتفاوتى در مقابل تحریفات اعتقادى، و تأویل معارف حقیقى مکتب بر اساس اوهام و تنیدههاى فکر و خیال فرزند عربى و پیروان اوست.
نفى حدوث ما سوى اللّه
اعتقاد به محال بودن معناى حقیقى آفرینش
اعتقاد به جبر و نفى اختیار
مکاشفات و شهودهاى عرفانى و ارزش آنها
وحدت وجود در دیدگاه بزرگان
بازدید دیروز: 0
کل بازدید :3910